انتخابات فرانسه: معضل رأی کارگران
: منتشر شده در
انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، کماکان و به شکل گستردهتر تیترهای درشت صفحات نخست وشماری از صفحات دیگر روزنامههای امروز چاپ پاریس را به خود اختصاص داده است.
لیبراسیون به جنگ دو کاندیدای حزب راست افراطی و بخشی از احزاب چپ، برای کسب آراء کارگران پرداخته مینویسد: "ژان-لوک ملانشون" رهبر جنبش "فرانسه نافرمانبردار"، در نظر سنجی ها در حال بالا آمدن است اما "جبهه ملی" همچنان در صدر تمایلات طبقه کارگر قرار دارد.
لیبراسیون می نویسد: این آرا به خودیخود سرنوشت انتخابات را تغییر نمیدهد، اما از دید نمادین مهم است چون حکایت از نفوذ هرچه بیشتر حزب "جبهه ملی" میکند که این حزب را به جایگاه نخستین حزبِ کارگری رسانده است. حال "مارین لوپن" می بایست با "ملانشونی" روبرو شود که به شکار آرا در شکارگاه او و همچنین در میان بلاتکلیفان پرداخته است. اکنون اگر "ملانشون" بخواهد خود را به عنوان کاندیدای خارج از سیستم معرفی کند، می بایست بتواند با فراموششدگان جبهه چپ دولت سوسیالیست رابطه برقرار کند که هیچیک از برنامهها باب میلشان نیست، حتی پیشنهاد برقراری یک "درآمد همگانی" هم آنها را جذب نمیکند، چون کار را باور دارند.
از سوی دیگر برنامه "امانوئل ماکرون"، کاندیدای مستقلِ بدون وابستگی به چپ و راست که از یک مدل لیبرال-سوسیال پیروی میکند و هدفش دنیای خدمات است، گرچه نظر بخشی از آنان را به خود جلب کرده، اما باز هم از دلمشغولی آنان دور است.
در واقع نامزد این فراموش شدگان شدن، به گونه ای جبران یک بیعدالتی است. البته تنها کارگران نیستند بلکه ناامیدی از سیاستمداران، در میان کارمندان دولت، کشاورزان و ساکنان مناطق روستائی فقیر هم بسیار دیده میشود. نباید پیروزی "دونالد ترامپ" را هم فراموش کرد که خود را سخنگوی فراموش شدگان معرفی میکرد.
در عین حال همانگونه که در مناظره تلویزیونی یازده کاندیدا دیدیم، سخنان "فیلیپ پوتو" که خود کارگر است، توانست طبیعت واقعی "مارین لوپن" را برملا کند و نشان دهد که او نمیتواند سخنگوی خوبی برای طبقه کارگر باشد.
روزنامه هومانیته، تیتر درشت خود را به تغییراتی اختصاص داده که در سال نخست رسیدن "ژان-لوک ملانشون" به ریاست جمهوری میتوانیم شاهدش باشیم. در چند جمله می توان به پایانِ جمهوری پنجم و آغاز جمهوری ششم، اصلاحات مالیاتی و اجتماعی، شتاب بخشیدن به سرمایهگذاری و گذار به دوران زیست محیطی، اشاره کرد. او می گوید می بایست بسیار زود آغاز کرد و نتایج مملوس به دست رأیدهندگان داد. باید کشور را تغییر داد.
فیگارو، طبیعتأ کاندیدای راست و میانه "فرانسوا فیون" را مورد توجه قرار داده مینویسد: رأیدهندگان بالای 65 سال، پایههای محکم این کاندیدا را تشکیل میدهند.
این روزنامه سپس بر این تأکید میورزد که کاندیداهای دیگر، قصه شاه پریان تعریف می کنند.
فیگارو در پیوند با ماجراهای مالی که "فرانسوا فیون" درگیرش است، سخنان هوادارنش را برمیشمرد که می گویند به درگیریهای وی با دستگاه قضائی اهمیتی نمیدهند. یکی از آنها با یادآوری مورد "پاتریک بالکانی" که همسر و فرزندش به دلیل فساد مالی و سوءاستفاده از منابع دولتی، توسط دادگستری متهم شدهاند، می گوید که برایش مهم نیست؛ چون "بالکانی" شهردار خوبی است، از این رو جز به "فیون" به کسی رأی نخواهد داد.
روزنامه اقتصادی لزاکو، به برخوردهای گوناگون کاندیداها با تغییر نهادهای دولتی پرداخته مینویسد: در حالی که کارشناسان نگران ازدست رفتن کامل اعتماد شهروندان به نظامی هستند که آنها را نمایندگی میکند، "فرانسوا فیون" میگوید تغییری در آن بوجود نخواهد آورد؛ "بنوآ هامون" و "ژانلوک ملانشون" برعکس نویدِ تدوین یک قانون اساسی تازه را میدهند؛ "امانوئل ماکرون" هم به شرکت دادن نسبی احزاب کوچک در انتخابات سخن میگوید.
روزنامه لوموند مینویسد: روزهای پایانی مبارزات انتخاباتی باز هم بر ناباوری و بیتصمیمی رأیدهندگان تأکید میورزد. ماجراهای مالی و سرکشی در برابر نظام، باعث افزایش فاصله میان کاندیداها و شهروندان شده است و در حالی که کاندیدای حزب سوسیالیست، گردهمآئی بزرگ در پاریس تشکیل داد، این حزب در حال آماده کردن دوران پس از انتخابات است؛ علت این است که در درون این حزب شماری از کاندیدای آن دور شدند و به جبهه "ماکرون" پیوستند. به گفته یکی از رأیدهندگان در انتخابات مقدماتی حزب سوسیالیست، پیوستن "مانوئل والس" کاندیدا و نخست وزیر پیشین به "ماکرون"، خیانت و توهین به رأیدهندگان به شمار میآید و میرساند که آنها ارزشی برایشان ندارند.
روزنامه مسیحی لاکروآ، صفحه نخست و چندین صفحه درونی خود را به عراق و شهر فلوجه اختصاص داده که یکسال پس از بیرون رفتن داعش از آنجا، زندگی را دوباره آغاز کرده و همچنین جنگ میانقومی و مذهبی تا حد زیادی رخت بربسته است.
این روزنامه، دیگر نقاط را فراموش نکرده مینویسد، خشونت گرچه بسیار پائین آمده اما از میان نرفته است.
لاکروآ، همچنین به جوانان بغداد اشاره دارد که اعم از سنی و یا شیعه در دانشگاه با یکدیگر همنشینی دارند؛ شمار بالائی از پسرها با کفش های سیاه و کت و شلوار و جلیقه، کراواتهای نازک، ریشهای مرتب و موهای روغن زده و آراسته دیده می شوند؛ در کافه ها، خیابانها، کلیسای مسیحیان هم، شمار جوانانی که از این مد پیروی می کنند کم نیست. همه اینها بسیار دور از جنگی است که در موصل ادامه دارد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید