این روزها آمنه تردیدی ندارد که باید به قصاص و مقابله به مثل توسل جوید. و جالب این جاست که بسیاری ازکاربرانی که مصاحبه های او را درسایت های اینترنتی دنبال می کنند، درواکنش های کتبی خود، به او حق می دهند و حتی او را در موضع انتقام جویانه اش تشویق و ترغیب می کنند.
درست دو روز پیش یک تراژدی تکان دهنده که قرار بود در تهران به مورد اجرا گذاشته شود، بدلایل نامعلومی به تعویق افتاد. صبح روز شنبه بیست و چهار اردیبهشت قرار بود دختر جوانی که نزدیک به هفت سال پیش بطرز وحشیانه ای مورد حمله یک پسر جوان قرار گرفته بود و بر چهره مهربانش اسید پاشیده شد و بینائی و زیبائی اش هر دو را بشکل فجیعی از دست داد ، شاهدلحظه انتقام باشد و در مقابل او بر چشمان پسر جوان اسید بپاشند. واحد اجرای احکام دادسرای جنائی ، اعلام کرد که این حکم به تعویق افتاده است. دادیار مسئول اجرای حکم درباره علت این تعویق توضیحی نداد و مدت تعویق جرم را نیز معلوم نکرد. با این حال عصمت الله جابری دادیار این واحد اجرای حکم، توضیح داد که اگر سازش بر قرار نشود، بطور قطع رای را اجرا خواهیم کرد تا بازتاب این مجازات سبب کاهش چنین پدیده ای شود.
این در حالی است که آمنه بهرامی – دختر سی و دو ساله قربانی اسید پاشی – در یک مصاحبه با روزنامه جام جم از هفت سال آواره گی و سرگردانی خود صحبت کرده و گفته است که" هیچ کس نمی تواند کابوس های مرا حتی در ذهن خود تصور کند. پارچ قرمز اسیدی که به یک باره تمام وجودم را به آتش کشید."
آمنه در این مصاحبه مدعی شده است که به انتقام فکر نمی کند. اما معتقد است که اجرای این حکم " درس عبرتی " برای آنانی خواهد بود که ناجوانمردانه از اسید استفاده می کنند. او می گوید به همین دلیل مایل است خبرنگارها در این مراسم حضور داشته باشند تا خبر این قصاص به گوش همه برسد.
این دختر سی و دو ساله تحصیل کرده ایرانی ، که سلامت و زیبائی و موقعیت اجتماعی اش ، همه را در این تعرض سبعانه از دست داده است، در کتابی که چند سال پیش نوشت و آنرا " چشم در برابر چشم" نامید، توضیح داده است که هرشب وقتی به رختخواب می رود به لحظه انتقام می اندیشد. با این حال واضح است که در دوران نگارش این کتاب هنوز تصمیم قاطعی ندارد و همزمان با مزه کردن شیرینی انتقام، به نصیحت های پدر بزرگش می اندیشد که او را به بهره گیری از" لذت عفو" دعوت می کند.
اما این روز ها آمنه تردیدی ندارد که باید به قصاص و مقابله به مثل توسل جوید. و جالب این جاست که بسیاری از کاربرانی که مصاحبه های او را در سایت های اینترنتی دنبال می کنند، در واکنش های کتبی خود، به او حق می دهند و حتی او را در موضع انتقام جویانه اش تشویق و ترغیب می کنند.
براستی آیا مفهوم "عبرت گیری " می تواند توجیه کننده روش های مقابله به مثل آن هم در وقایعی این چنین خشن و بیرحمانه باشد؟ آیا با ترویج این خشونت ها براستی افراد جامعه " عبرت " می گیرند؟
آیا دستگاه قضائی کشور محق است که تصمیم گیری درباره یک حکم قضائی را به قربانی از پا در آمده ی یک حادثه تراژیک بسپارد؟
براستی چرا مفهوم انتقام در جامعه ایران از چنین پشتوانه ارزشی نیرومندی برخوردار است که امثال آمنه ها برای مقابله به مثل، این گونه از حمایت اطرافیان خود برخوردادر می شوند؟
هماوائی مسئولان قضائی کشور با موج احساسات انتقام جویانه را چگونه باید توجیه کرد؟
با دعوت از آقای علی حاج قاسمی جامعه شناس و استاد دانشگاه در سوئد ، این پرسش ها را بااو در میان گذاشته ایم. از او هم چنین در باره مفهوم عبرت و کاربرد اجتماعی آن پرسیده ایم. در این ماجرا، هم صادر کنندگان حکم و هم قربانی طالب انتقام، از مفهوم عبرت بهره می گیرند تا فایده مندی اجرای حکم را به اثبات رسانند. آیا براستی عبرتی از این حوادث متصور است؟
علی حاج قاسمی معتقد است که در این ماجرا دستگاه قضائی و کلیه نهاد های اجتماعی، در انجام یک عمل خشونت آمیز همگی مشارکت می کنند و در نتیجه اعمال خشونت که همه جامعه در انجامش دخیل است به هیچ وجه به عبرت دیگران نخواهد انجامید. بر عکس سطح خشونت را در جامعه گسترده تر می کند و سطح خشونت پذیری و خشونت طلبی نهاد های اجتماعی را بالا می برد.
علی حاج قاسمی می گوید من این حادثه را یک مشکل اساسی در دستگاه قضائی در ایران می دانم که وظیفه تصمیم گیری در باره این رای قضائی را بر عهده آمنه می گذارد.
بعقیده او تا زمانیکه ارزش های حاکم در جامعه تغییر نکرده اند، نوع نگاه به زن در جامعه تغییر نکرده است، این حوادث تکرار می شوند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید