نگاهی به تاریخچۀ روابط کشورهایِ اروپایی به ویژه فرانسه با چین
: منتشر شده در
گوش کنید - ۰۹:۲۱
از قرن هیجدهم اروپاییها شیفتۀ فرهنگ چینی شدند. چای، ابریشم و ظروف چینی خریداران فراوان یافت. و چون چینیها از نظر اقتصادی خودبسنده بودند و نیازی به وارد کردن کالا نداشتند، تاجرانِ بریتانیایی مجبور بودند در برابر کالاهای چینی نقره به چینیها بدهند. حملۀ نیروی دریایی بریتانیا به کانتون در ۱۸۳۹ و آغاز نخستین جنگ تریاک به منظور برهم زدن این ناهمترازی تجاری بود. چینیها آن جنگ را باختند. در «دومین جنگ تریاک» نیز که از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰ طول کشید، چینیها در جنگ با بریتانیا و فرانسه که هر دو از حمایت آمریکا و روسیه برخوردار بودند، شکست خوردند. قراردادِ نابرابرِ پکن در ۱۸ اکتبر ۱۸۶۰ بندرگاههای چین را به روی تاجران اروپایی گشود. کشتیهای انگلیسی اجازه یافتند چینیها را به عنوان نیروی کار به مالزی، استرالیا و آمریکا ببرند؛ دولت چین نه تنها بخشی از خاک خود را از دست داد، بلکه مجبور شد ۳۲۰ تُن نقره به عنوان غرامتِ جنگی به هریک از دو کشور بریتانیا و فرانسه بدهد.
یکشنبۀ گذشته ۲۴ مارس، ، رئیس جمهوریِ چین، دومین دیدار رسمیاش را از فرانسه آغاز کرد. روز سه شنبه آنگلا مِرکِل، صدراعظم آلمان، و ژان کلوُد یونکِر، رئیسِ کُمیسیونِ اتحادیۀ اروپا، نیز برای دیدار و گفت و گو با رئیس جمهوریِ چین وارد پاریس شدند. یکی از هدفهایِ شی جینپینگ از سفرِ رسمیِ سه روزهاش به فرانسه زدودن نگرانیهایی است که توسعۀ سرمایه گذاریهای چین در اروپا به ویژه پیوستن ایتالیا به پروژۀ عظیمِ آن کشور زیر عنوانِ «راهِ ابریشمِ جدید» در میان رهبران اروپایی از جمله امانوئل مَکرون و آنگِلا مِرکِل برانگیخته است. روز شنبه ۲۳ مارس یک روز مانده به ورودِ شی جینپینگ به فرانسه، روزنامۀ «فیگارو» مقالهای از او چاپ کرد که در آن رئیس جمهوری چین هدفِ دومینِ سفرِ رسمیاش را به فرانسه «توسعۀ مشترک» خوانده و نوشته است که چین پذیرای سرمایههای فرانسوی است و میخواهد بر وارداتِ محصولات و خدمات فرانسوی بیفزاید. او در آن مقاله از روابط تاریخی چین و فرانسه نیز یاد کرده است.
نخستین فرانسویانی که در عصر مدرن پا به سرزمینِ چین گذاشتند، یسوعیان یا ژزوئیتها بودند که در سال ۱۶۹۰ میلادی به فرمان لویی چهاردهم رهسپارِ دربارِ امپراتور کانگشی، چهارمین امپراتورِ دودمانِ چینگ، شدند. در آن زمان امپراتوریِ چین بزرگترین امپراتوری در شرقِ آسیا بود و قلمرو پادشاهیِ لویی چهاردهم نیز یکی از قدرتهای نیرومند اروپا به شمار میرفت. هر دو فرمانروا مدعیِ خدمتگزاریِ «خدا» بودند و از این راه به حاکمیت خود مشروعیت میبخشیدند. البته چینیها پیش از آن با کشورهای اروپایی از جمله پرتغالیها و هلندیها وارد داد و ستد مستقیم تجاری اما محدود شده بودند و هنوز دروازههای چین را به روی آنها باز نکرده بودند. امپراتور چین معتقد بود که کشورش نیازی به گسترشِ روابط تجاری با اروپا ندارد و چینیها از داد و ستد با اروپاییان سودی نمیبرند.
نخستین نشانۀ زَوالِ امپراتوری چین را « نخستین جنگِ تریاک» میدانند که میان امپراتوریِ بریتانیا و امپراتوری چین در گرفت و از ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲ به طول انجامید. از قرن هیجدهم اروپاییها شیفتۀ فرهنگ و تمدن چینی شدند. چای، ابریشم و ظروف چینی خریداران فراوان یافت. بریتانیاییها این محصولات را وارد میکردند و چون چینیها از نظر اقتصادی خودبسنده بودند و نیازی به وارد کردن کالا نداشتند، تاجران بریتانیایی مجبور بودند نقره به چینیها بدهند. این ناهمترازیِ تجاری به کاهشِ روزافزونِ ذخیرۀ نقرۀ بریتانیا انجامید. در نتیجه، بریتانیاییها تصمیم گرفتند به جای نقره تریاک و کتان به چینیها بدهند. آنان در آن زمان کشت خشخاش را در هند توسعۀ داده بودند. اما دولت چین هنگامی که متوجه افزایش اعتیاد در میان چینیها شد، وارد کردن تریاک را ممنوع کرد. تاجران بریتانیایی به قاچاق تریاک روی آوردند. در اواخر دهۀ ۱۸۳۰ دولت چین محمولهها و انبارهای تریاک را در بندر کانتون توقیف کرد و همه را سوزاند. به درخواستِ تاجرانِ قاچاقچی، نیروی دریاییِ بریتانیا به کانتون حمله کرد.
با آن جنگ که به امضای پیمان نانجینگ در ۱۸۴۲ انجامید، چینیها هُنگ کُنگ را از دست دادند. ۵ بندرگاهِ چینی از جمله کانتون و شانگهای به روی تاجران بریتانیایی گشوده شد تا هر گونه کالایی را به چین وارد کنند؛ قرار شد عوارض گمرکی را بریتانیاییها و چینیها باهم تعیین کنند؛ شهروندانِ بریتانیایی از حق قضاوت کنسولی برخوردار شدند و چین محکوم به پرداخت ۲۱ میلیون یوان غرامت جنگی شد. پس از امضای آن پیمان ایالات متحد آمریکا، فرانسه و روسیه نیز خواهانِ همان امتیازات شدند و در طی چند سال قراردادهای مشابهی با دولت چین امضا کردند.
در «دومین جنگ تریاک» که از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰ طول کشید، چینیها با بریتانیا و فرانسه که هر دو از حمایت آمریکا و روسیه برخوردار بودند، جنگیدند. با آن جنگ که به امضای نخستین قراردادِ نابرابرِ پکن در ۱۸ اکتبر ۱۸۶۰ انجامید، تجارت تریاک در چین قانونی شد و دولت چین بندرگاههای دیگری را به روی تاجران اروپایی گشود. کشتیهای انگلیسی اجازه یافتند چینیها را به عنوان نیروی کار به مالزی، استرالیا و آمریکا ببرند؛ دولت چین مجبور شد ۳۲۰ تُن نقره به عنوان غرامتِ جنگی به هریک از دو کشور بریتانیا و فرانسه بدهد. بریتانیاییها شبه جزیرۀ کاولون را نیز در جَنوب چین به هنگ کنگ ضمیمه کردند. روسها نیز بخشی از منچوری و سرزمینِ پریموُرسکی را تصاحب کردند. در این میان، مسیحیان اجازه یافتند آزادانه چینیها را به مسیحیت دعوت کنند.
در سپتامبر ۱۸۸۱ جنگ دیگری میان فرانسه و چین درگرفت و تا ژوئن ۱۸۸۵ به طول انجامید. فرانسویها میخواستند کنترل «رود سرخ» را در دست بگیرند. این رود از استان یوننان در جَنوب غربی چین سرچشمه میگیرد و پس از پیمودن شمال ویتنام و شهر هانوی به خلیج توُنکین میریزد. پیروزی فرانسویها در آن جنگ و دست یابیِ آنان به آنّام و توُنکین به شکلگیریِ «هند و چینِ فرانسه» انجامید.
در ۱۹۱۶ فرانسه و بریتانیا در گرماگرم جنگ با آلمان برای نگهداریِ تجهیزاتِ جنگی و تعمیر راههای ارتباطی نیازمند نیرویِ کار شدند و چینیهایی را که داوطلبِ کار در پشت جبهه بودند به فرانسه و بریتانیا بردند. ۱۴۰ هزار چینی در فرانسه مشغول به کار شدند. در حدود دو هزار تن از آنان بر اثر بیماری و حملۀ دشمن جان باختند.
در ۱۹۱۹ به ابتکار لی شیزِنگ، از ستایشگرانِ فرهنگ فرانسوی، فعّال سیاسی و عضو حزبِ ملیگرایِ کومینتانگ، جنبشی زیر عنوان «جنبش کار- تحصیل» به راه افتاد. این جنبش به چینیهایی که میخواستند برای تحصیل به فرانسه بیایند کمک میکرد. تا سال ۱۹۲۷ چهار هزار دانشجوی چینی برای کار و تحصیل به فرانسه آمدند. بسیاری از آنان سپس به کادرهای اصلی حزب کمونیست چین تبدیل شدند.
پس از جنگ جهانی دوم و انقلاب ۱۹۴۹ چین، فرانسه روابط دوستانه و سازندهای با چین برقرار کرد. ژنرال دوُگُل از همان سال ۱۹۵۸ راهی جدا از جهان غرب در پیش گرفت و در ۲۷ ژانویۀ ۱۹۶۴ با جمهوری خلق چین وارد گفت و گوی دیپلماتیک شد که رهبرانِ چین هرگز آن را فراموش نمیکنند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید