"رؤیاهای دم صبح" با جایزه عفو بینالملل از فستیوال برلن بازگشت
: منتشر شده در
امسال ایرانیان حضور پررنگی در شصتو ششمین فستیوال فیلم برلن داشتند، اما علیرغم کیفیت بالای فیلمهای کارگردانان ایرانی، تنها یک فیلم، "رؤیاهای دم صبح" ساخته "مهرداد اسکوئی" به یک جایزه دست یافت و آنهم جایزه ژوری سازمان عفو بینالملل بود.
فیلم مستند "رؤیاهای دم صبح"، آخرین فیلم از سه گانهای باهمین مضمون که دومین فیلم ایرانی بخش "جنریشن ک +" (نسل بالای 14سال) بود و بسیار مورد استقبال قرار گرفت، برای نخستین بار دختران نوجوان کانون اصلاح و تربیت را نشان می دهد که از تجربیات تلخ زندگی، بزهکاری و حتا قتلی که دو تن از آنها مرتکب شدهاند، در برابر دوربین سخن میگویند.
گفتگو با مهرداد اسکوئی
با این فیلم تکان دهنده، برای نخستین بار یک فیلم مستند بلند از ایران در این بخش از فستیوال شرکت میکرد.
مهرداد اسکوئی، کارگردان فیلم، در آغاز گفتگویمان به این پاسخ می دهد که چگونه توانسته پس از چند سال پروانه ساختن این فیلم را بگیرد:
فیلم تکان دهنده "رؤیاهای دم صبح" که شماری پرسش از جمله این را مطرح می کند که در شرایطی که قاتلان جوان زیر هژده سال را تا رسیدن به هژده سالگی نگه میدارند و در هژده سالگی آنها را اعدام می کنند، چگونه دو دختر جوانی که به قتل دست زده اند آزاد میشوند؟
گفتنی است که مهرداد اسکوئی پیش از "رؤیای دم صبح"، شمار بسیاری فیلم و از جمله فیلمهای مستند: "خانه مادریام مرداب"، "از پس برقع"، "دماغ به سبک ایرانی"، "روزهای بی تقویم" و "آخرین روزهای زمستان" را ساخته است .
جوایز اسکار متعارف
نخستین جایزه اسکار "لئوناردو دی کاپریو"، پس از 22 سال نقش آفرینی و سختگیری در گزینش سناریو در آخرین فیلمهایش، بر کسی پوشیده نماند. شاید این خبر، بر خبر دیگر برندگان جوایز اسکار کمی سایه افکند.
به هر رو، با نگاهی زود گذر بر خوش شانسها، به جز جایزه بهترین فیلم خارجی برای فیلم غافلگیر کننده، قوی و تجربی "پسر سائول" ساخته "لاسلو نمش" مجارستانی، جایزه بهترین فیلم و بهترین سناریوی اوریجینال برای "سو سوی لامپ" ساخته "جاش سینگر" و "تام مک کارتی"، که فاش سازیهای خبرنگاران "بوستون گلوب" را در مورد تجاوزهای انجام گرفته توسط مردان کلیسا به کودکان به تصویر می کشید، بهترین مستند برای فیلم "ایمی" و بهترین سناریوی اقتباسی برای "بیگ شورت" (که از بزرگترین قمار پولی در بورس والاستریت پرده برمی دارد)، حکایت از فیلمهائی دارند که داستانهای آنها به گونهای در گذشته گفته شدهاند و ساختارشان هم کاملأ کلاسیک است.
در "سوسوی لامپ"، ما شاهد پرده پوشی کلیسا بر رفتار کودک آزارانه کشیشها و شخصیتهای بلندپایه مذهبی هستیم، اما این فاشسازی تازگی ندارد و گوشهای ناشنوای کلیسا هر از گاه توسط شماری از رسانهها و فیلمسازان مطرح میشود بدون آن که با آن مبارزه اساسی انجام گیرد. این در حالی است که در ماه مارس سال 2014 کمیسیونی از سوی پاپ برای رسیدگی به دست دارازیهای جنسی به کودکان و نوجوانان تشکیل شد و پاپ فرانسیس در ماه فوریه 2015، از اراده خود مبنی بر مبارزه شدید با این آفت سخن گفت.
یکی از فیلمهای تکان دهنده در این پیوند، فیلم "کلوب" ساخته "پابلو لارین" کارگردان شیلیائی بود که در سال 2015 جایزه خرس نقرهای فستیوال برلن را ربود. "لارین" در فیلم خود از این میگوید که چگونه پارهای از این روحانیون جنایتکار از تنبیه بری میمانند و در فراغت کامل به زندگی آرام خود ادامه میدهند.
او داستان فیلم را با الهام از رسوائیهای برملا شده در شیلی و همچنین مورد اسقف پیشین سانتیاگو ساخته که بر تجاوزاتِ کشیش "کارادیما" سرپوش گذاشت. "لارین" شاهد این بود که چگونه یک کشیش متهم به تجاوز جنسی به کودکان نه تنها مورد پیگرد قانونی قرار نگرفت، بلکه توسط کلیسای شیلی به آلمان فرستاده شد و در آنجا در خانهای زیبا، واقع در طبیعتی سر سبز زندگی می کند که یادآور عکسهائی است که بر بسته شکلاتهای شیری زده میشود.
"بازگشته": پیگردی برای انتقام در سرزمینی یخ زده
و اما فیلم "بازگشته" که افزون بر جایزه بهترین بازیگر مرد، برای کارگردانش "الخاندرو گونسالس اینیاریتو"، دو جایزه اسکار دیگر "بهترین کارگردانی" و "بهترین عکسبرداری" را در هشتادو هشتمین مراسم جایزه اسکار به ارمغان آورد را هم می توان در میان فیلم هائی قرار داد که نه داستانشان و نه پرداختشان تازگی چندانی نمی بینیم. گر چه فیلم توانائیهای "اینیاریتو" را در پروراندن شخصیتهای این وسترن یخ زده به شکل برجسته میرساند و در شرایط واقعی و سخت ساخته شده به آن هدفی که "دی کاپریو" که بسیار در زمینه پاسداری از محیط زیست فعال است، می گفت، یعنی از بین رفتن بسیاری از سرخ پوست ها و نیز شکار حیوانات نادر برای فروش پوست آنها، دست نمی یابد. بر افتادن نسل حیوانات به دست کسانی که برای دست یابی به پول و ثروت از هیچ کار ناشایست و یا کشتار پرهیز نمی کنند هم تازگی ندارد.
از این رو فیلم "بازگشته" که در مناطق وحشی و یخ زده آمریکا می گذرد، همچون یک فیلم پلیسی ترسآور پیش می رود و تنها حماسه مردی را نشان می دهد که در حال مرگ است، اما برای گرفتن انتقام قتل پسرش با طبیعتی یخ زده، گرسنگی و ضعف و زخم جسمانی، مبارزه می کند. تنها جمله پایانی فیلم، یعنی انتقام یک قتل دردی را دوا نمی کند، میان این فیلم بسیار خوش ساخت و دیگر فیلم هائی با این موضوع، فرق می گذارد. یکی از صحنههای نفسبٌر فیلم، یورش یک خرس به "هیو گلس" (لئوناردو دی کاپریو) است که به شکل خیره کنندهای تماشاگر را درگیر می کند.
گفتنی است که "الخاندرو گونسالس اینیاریتو" کارگردان این فیلم، سال گذشته هم اسکار بهترین کارگردانی را برای فیلم بسیار خوبش "مرد پرنده" ربوده بود و این یکی از رخدادهای نادر در تاریخ هالیوود است که یک کارگردان، دو سالِ پی در پی جایزه اسکار را برباید. پیش از او "جان فورد" در سال های 1941 و 1942، و "جوزف مان کیه ویچ" در سالهای 1950 و 1951، جایزه اسکار را ربوده بودند.
شایسته گفتن است که "الخاندرو گونسالس اینیاریتو"، امسال جایزه "سزار" بهترین فیلم خارجی را چند روز پیش برای فیلم "مرد پرنده" در فرانسه ربود. فیلم "تاکسی" ساخته "جعفر پناهی" هم برای این جایزه با فیلم وی در رقابت بود.
فیلم "مد مکس: جاده خشم" هم، بدون شگفتی با گرفتن پنج جایزه اسکار از جمله ترفندهای ویژه، با دست پُر، از مراسم اسکار بازگشت.
اوباما بلد است بخواند و در هر فرصتی آن را نشان می دهد
از چند روز پیش ویدئوی در شبکه های اینترنتی در گردش است که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا را در حال خواندن یکی از ترانههای بنام "ری چارلز"، خواننده فقید سیاهپوست سَبک "ریتم اند بلوز" و جاز آمریکا نشان می دهد.
او به مناسبت بزرگداشت "ری چارلز"، همراه با ارکستری که برای این مراسم به کاخ سفید دعوت شده بود، ترانه "من چه میگویم" را همراهی کرد. او و همسرش همچنین با ریتم این ترانه گام های رقص برمی داشتند.
اوباما در این مراسم گفت که همراه با همسرش از هفت سال پیش این سنت را در کاخ سفید برپا داشتهاند که سالی یکبار از یک هنرمند بزرگداشت به عمل آورند. حال برای آخرین بار که او در کاخ سفید است، تصمیم گرفتند که از یک هنرمند استثنائی و تأثیرگذار در دنیای موسیقی، "ری چارلز"، بزرگداشت به عمل بیاورند.
این نخستین بار نیست که اوباما بک ترانه را همراهی می کند. او در سال 2012 با "میک جگر" خواننده گروه "رولینگ استونز"ها، هم همآوا شده بود. اوباما گاه نیز به تنهائی دو سه خط از یک ترانه سیاهپوستی را پشت تریبون زمزمه کرده است.
با دیدن این صحنه این پرسش در ذهمنان جان می گیرد که اگر بزرگان جهان به جای جنگ، آواز می خواندند و میرقصیدند، آیا وضع مردمان دنیا بهتر نمیشد؟
http://www.chicagotribune.com/entertainment/music/ct-obama-ray-charles-20160227-story.html
http://www.theguardian.com/us-news/video/2016/feb/25/barack-obama-ray-charles-tribute-white-house-video
http://video.planet.fr/a-la-une-barack-obama-rend-hommage-a-ray-charles-en-chanson.1026078.12214.html
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید