گروه "همراهی با دولت آزاد" : شهروندان اینترنتی وارد کار شوید
: منتشر شده در
هفته نامه "اُبس"، در مطلبی به نشست جهانی گروه "همراهی با دولت آزاد" پرداخته كه به مدت سه روز به ریاست فرانسه در پاريس تشكيل شد و ۵ هزار نَفَر از اعضای انجمنها، كارمندان دولت، رؤساي شركتها و كارآفرينان در آن شركت كردند.
در این همراهی و اشتراک، 135 کشور شرکت دارند که نماینداگان آنان طی این سه روز نتایج تلاشهای انجام شده خود را برای یافتن راههای بارز به منظور حل مشکلات آموزش، بهداشت، مبارزه با فساد، هواداری از حقوق زنان، پاسداری از محیط زیست و مقولههای دیگر با یکدیگر در میان گذاشتند.
پرسشي كه پشت اين رخداد قرار داشت اين بود كه چگونه شهروندان آگاه و بيش از پيش باسوادی كه همه روزه در شبكههاي مجازی، راههاي همكاری با يكديگر را پيدا ميكنند، ميتوانند روشهای كهنه قرن روشنايی را براي اداره كشور بپذيرند؟
آنها میگویند حال زمان آن رسيده كه ما سرنوشت ديجيتالی خود را به دست بگيريم. كشورهای دموكراتيک هم اگر بخواهند خود را احيا كنند میبايست اين خواست مردم را برأي همكاری، سهم گيری، تجربه و حتا اعتراض كردن، درنظر بگيرند؛ چرا که یک جامعه مدنی بسیار فعال و کارا وجود دارد که با سرزندگی بسیار به نوآوری میپردازد، راهکارهای تازه و آسان پیدا میکند، با همه مشورت کرده به وظایف شهروندی خود عمل میکند.
حال خلاصه کردن فعالیتهای گوناگون این گروه، تجربیات و نتایج به دست آمده توسط اعضای آن، در چند خط بسیار دشوار است، اما کادر مدیریت آن می گوید: ما شاهد تلاش برای سهیم شدن جمعی در هدایت امور همگانی و نیز به وجود آمدن یک فضای عمومی- نه دولتی و نه خصوصی- هستیم که به کمک بهرهبران از آن به وجود آمده و در تلاش دستیابی به یک همدلی کارا در سطح محلی است.
هم اکنون یک انقلاب دیجیتالی دمکراتیک در حال شکل گرفتن است که تکنولوژی زاینده آن نیست، بلکه تکنولوژی به میلیونها شهروند جهان، امکان تعهد و کنشگری را می دهد .
حال اگر بگوئیم که پیروزی این ابتکارها چندان محرز نیست، با نگاهی به بحثهائی که در کافه های پاریس در دوران "روشنائی" انجام می گرفت و "ولتر"، "مونتسکیو" و "روسو" در آنها سهم داشتند و نیز بحث های سالهای 70 و پدیدار شدن آگاهی زیست محیطی بیافکنیم، می بینیم که سالها طول کشیده تا آن اندیشه ها در نهادهای اجتماع جا بیفتند؛ حال مهم این است که این راه را آغاز کنیم چون سرنوشت دمکراسی مطرح است، و انقلاب دیجیتالی که هم قدرت را به دست میگیرد و هم آن را پخش می کند، نمی تواند چیزی جز یک انقلاب سیاسی باشد؛ پس یا ما می بایست کماکان قدرت را در انحصار اندک شماری بگذاریم، و یا همکاری شمار بیشتری را برای به دست گرفتن سرنوشتمان ممکن سازیم.
هفته نامه لوپوئن که روی جلد و بخش بزرگی را به دوکاندیدای ریاست جمهوری فرانسه، "مانوئل والس" نخست وزیر پیشین و "امانوئل ماکرون" وزیر پیشین اقتصاد، اختصاص داده به جنبه های دیگر مبارزه احزاب چپ برای ریاست جمهوری می پردازد.
در کنار این مطالب، لوپوئن در مقالهای زیر عنوان "چین برنده انتخابات آمریکا شد" می نویسد: ترامپ با شعار بازگرداندن شکوه آمریکا پیروز گردید، اما نخستین پیامد سیاستهای انزواگرا و حمایتی او میتواند از چین، نخستین قدرت قرن بیست ویکم را بسازد.
لوپوئن پس از برشمردن برخوردهای شدید دیپلماتیک ترامپ با چین و هند و حتا بریتانیا، می نویسد: افزون بر افزایش میزان داد و ستدهای بازرگانی با چین از 50 به 365 میلیارد دلار از سال 2001 به این سو، جابجایی محل تولید کالاها به چین توسط شرکت های آمریکائی، می تواند، در صورت بالا گرفتن تنش به از بین رفتن 5 میلیون شغل در آمریکا بیانجامد. از سوی دیگر یک کسری بودجه 6.2 درصد، به بدهی آمریکا میافزاید که چین نخستین وامدار آن است. سرانجام این که یک جنگ اقتصادی، بازرگانی و پولی میان این دو قدرت می تواند به مسابق های ناسالم برای پیاده کردن اقتصاد حمایتی و کاهش ارزش پولها بیانجامد که نتیجه آن بدون تردید یک رکود اقتصادی شدید خواهد بود. این دلایل و نیز لغو پیمان "ترانس آتلانتیک" (در سال 2015 میان 12 کشور که 40 درصد اقتصاد جهان را تشکیل میدهند امضا شد)، از چین یک برنده خواهد ساخت، چرا که چین خواهد توانست از "راههای تازه ابریشم"، 800 میلیارد دلار را برای اجرای 900 پروژه در 64 کشور، با جمعیتی برابر با 4.4 میلیارد نفر، بسیج کند. از نظر پولی هم بانک تأمین کننده زیر ساختارها که 50 میلیارد دلار اعتبار دارد و بانک توسعه "بریکس" (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی؛ خواستار اصلاحات در نظام مالی جهان برای ایجاد یک نظام کارا، مطمئن و باثبات که دارای سرمایه ای معادل 10 میلیارد دلار است)، خواهند توانست انحصار نهادهای چند وجهی را که گفته می شود توسط غرب کنترل می شوند بشکنند.
از نظر سیاسی هم رفتن "سی جی پینگ" رهبر چین به سوی سومین دوران ریاست جمهوریاش و ثبات سیاسی در این کشور که در تضاد با پیشبینی ناپذیری سیاستهای "ترامپ" در آمریکا قرار می گیرد، چین را در رده نخست قرار میدهد، چرا که در دنیای چند قطبی، همه فطبها یک اندازه ارزش و نیرو ندارند و به گفته "چوئن لای" «هنگامی که دو فیل با یکدیگر می جنگند و یا عشق میورزند، علف زیر پایشان له میشود».
در پایان به مطلبی اشاره کنم که کوریه انترناسیونال به چاپ رسانده و در آن از کشف کهربائی در "برمه" سخن میرود که در آن بخشی از دُمِ پردار یک دایناسور که 99 میلیون سال پیش میزیسته، به دام افتاده است؛ این بخش که شامل استخوان و گوشت نیز می شود بسیار خوب حفظ شده و به گفته یک باستان شناس، نشان می دهد که این دایناسور روی دو پا میایستاده، گوشتخوار بوده و اندازه اش از یک پرنده معمولی فراتر نمیرفته است....
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید